English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
simple fraction U کسر ساده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
database U مجموعه دستوراتی که به کاربر اجازه ایجاد تغییر ساده در پایگاه داده ها میدهد
databases U مجموعه دستوراتی که به کاربر اجازه ایجاد تغییر ساده در پایگاه داده ها میدهد
reduce U ساده کردن
reduces U ساده کردن
reducing U ساده کردن
slick U ساده
slickest U ساده
unaffected U ساده
queried U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
simple U ساده
simple U ساده دل
simple U نادان ساده کردن
simple U که استفاده و کار کردن با آن ساده است
simpler U ساده
simpler U ساده دل
simpler U نادان ساده کردن
simpler U که استفاده و کار کردن با آن ساده است
simplest U ساده
simplest U ساده دل
simplest U نادان ساده کردن
simplest U که استفاده و کار کردن با آن ساده است
basic U حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
basic U یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basics U حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
basics U یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
plotter U نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
plotters U نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
graphics U شکل برنامه ریزی شده که روی صفحه غیرگرافیکی بجای حرف قابل نمایش است که در سیستمهای ویدیویی برای نمایش تصاویر ساده به کار می رود
graphics U تعداد توابع ذخیره شده در فایل کتابخانهای که به هر برنامه کاربر اضافه میشود برای ساده کردن عمل نوشتن برنامههای گرافیکی
graphics U پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند
plainly U بطور ساده
carrier U ارسال داده ساده
carriers U ارسال داده ساده
wire U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
structure U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structuring U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
surf U جستجوی وب سایت با نگاه کردن به صفحات وب به صورت نا مرتب ولی حرکت ساده بین صفحات با استفاده از اتصالات
pigeon U ساده وگول خور
pigeons U ساده وگول خور
user friendly U که استفاده و کار با آن ساده است
user-friendly U که استفاده و کار با آن ساده است
bare U ساده اشکار
bared U ساده اشکار
barer U ساده اشکار
bares U ساده اشکار
barest U ساده اشکار
baring U ساده اشکار
foolproof U ادم ساده لوح و رک و راست محفوظ از حماقت وکارهای احمقانه
goose U ساده لوح واحمق
stencil U ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stenciled U ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stenciling U ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencilled U ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencilling U ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencils U ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
liquidation U ساده سازی
unceremonious U ساده
unceremoniously U ساده
stack U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacked U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
primer U کتاب راهنما یا کتار دستورات ساده و مثالها که نحوه کار برنامه یا اپراتورهای سیستم جدید را نشان میدهد
primers U کتاب راهنما یا کتار دستورات ساده و مثالها که نحوه کار برنامه یا اپراتورهای سیستم جدید را نشان میدهد
plain U ساده
plain U ساده پوست کنده
plainer U ساده
plainer U ساده پوست کنده
plainest U ساده
plainest U ساده پوست کنده
plains U ساده
plains U ساده پوست کنده
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
peripheral U بخش کوتاه برنامه کامپیوتری که به کاربر امکان دستیابی و کنترل ساده وسیله جانبی میدهد
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
noddy U ساده لوح
simple-minded U ساده لوح
soft headed U ساده لوح
oaf U ساده لوح
oafs U ساده لوح
plover U ابچلیک ساده لوح
plovers U ابچلیک ساده لوح
boob U ادم کودن واحمق ساده لوح
boobs U ادم کودن واحمق ساده لوح
naive U ساده و بی تکلف بی ریا
naive U ساده
naive U ساده لوحانه بدون دقت
naive U ساده لوح
explicit U ساده
candid U صاف و ساده
childlike U ساده وبی الایش کودک مانند
edit U کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
edited U کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
Other Matches
simple design U طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
mirror carpet U طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
free spoken U ساده گو
incomposite U ساده
incomplex U ساده
simple minded U ساده دل
fructose U ساده
homespun U ساده
unassuming U ساده
frugal U ساده
simplistic U ساده
inexpensive U ساده
positive U ساده
artless U ساده
unmeaning U ساده
sheepish U ساده دل
sheepishly U ساده دل
bald U ساده
balder U ساده
baldest U ساده
baldly U ساده
clodhopper U ساده
unsophisticated U ساده
idiot U ساده
freestanding U ساده
clean U ساده
cleaned U ساده
cleanest U ساده
cleans U ساده
fraudless U ساده
fanciless U ساده
daff U ساده دل
untutored U ساده
charmless U ساده
downright U ساده
taffetized U ساده
unaadorned U ساده
idiots U ساده
clodhoppers U ساده
good-humored U ساده دل
seemly <adj.> U ساده دل
innocent <adj.> U ساده دل
simple-hearted <adj.> U ساده دل
semplice U ساده
simpleminded U ساده دل
simple hearted U ساده دل
simplex U ساده
plain hearted U ساده دل
naif U ساده
conversable <adj.> U ساده دل
expansive <adj.> U ساده دل
basic circuit U مدار ساده
booby U ساده لوح
simple structure U ساخت ساده
soft eye U چشمی ساده
two time U دو حرکت ساده
lamb U ادم ساده
lambs U ادم ساده
simple shear U برش ساده
sot U ساده لوح
simple stress U تنش ساده
simplified U ساده شده
simple interest U سود ساده
book keeping by single e. U دفترداری ساده
simplistic U ساده طبع
simple truss U خرپای ساده
simplex channel U مجرای ساده
simpletons U ساده لوح
simple attack U حمله ساده
simpleton U ساده لوح
sketches U نقشه ساده
sketches U طرح ساده
sketched U نقشه ساده
sketch U نقشه ساده
sketch U طرح ساده
simplifying U ساده سازی
nincompoops U ساده لوح
navvies U کارگر ساده
underhand service U سرویس ساده
simpleminded U ساده لوح
nincompoop U ساده لوح
credulousness U ساده لوحی
credulity U ساده لوحی
sketched U طرح ساده
unfigured U بی صورت ساده
unskilled worker U کارگر ساده
penny whistles U نی لبک ساده
penny whistle U نی لبک ساده
navvy U کارگر ساده
simplifying U ساده کردن
smpleton U ساده لوح
simple mean U میانگین ساده
lamblkin U ساده لوح
plain paper U کاغذ ساده
lamblike U ساده لوح
king post truss U خرپای ساده
plain rib U تیغه ساده
infrugal U غیر ساده
plain weave U بافت ساده
simple distillation U تقطیر ساده
in plain english U به انگلیسی ساده
simplifcation U ساده سازی
primary cell U پیل ساده
simplex transmission U مخابره ساده
plain flap U فلپ ساده
pick wickian U ساده بی تکلف
simple magnet U مغناطیس ساده
naivete U ساده لوحی
natively U بطور ساده
overhand knot U گره ساده
perfect gazes U گازهای ساده
martin U ساده لوح
simple eye U چشم ساده
phoneme U صدای ساده
phonemes U صداهای ساده
simple minded U ساده لوح
gullibility U ساده لوحی
gowk U ساده لوح
simple correlation U همبستگی ساده
simple average U میانگین ساده
simplifier U ساده کننده
empirical formula U فرمول ساده
dupable U ساده لوح
single bevel but weld U جوش لب به لب "وی " ساده
clean collection U وصولی ساده
clean bill of lading U بارنامه ساده
clean bill U برات ساده
single bond U پیوند ساده
simple schizophrenia U اسکیزوفرنی ساده
cats paw U ساده لوح
simple parry U دفاع ساده
flat rate U نرخ ساده
ingenue U دختر ساده
simple compression U فشار ساده
gobemouche U ساده لوح
galah U ساده لوح
gaby U ساده لوح
reducible U ساده شدنی
frugal food U خوراک ساده
simple beam U تیر ساده
simple beam U تیره ساده
free spokenness U ساده گویی
sementem U معنی ساده
simple oscillator U نوسانگر ساده
single entry U حسابداری ساده
simplification U ساده سازی
open and shut U ساده واضح
plain design U طرح کف ساده
(a) snap <idiom> U خیلی ساده
simple bending U خمش ساده
goof U ادم ساده
goofed U ادم ساده
goofing U ادم ساده
goofs U ادم ساده
dupe U ساده لوح
duped U ساده لوح
reductions U ساده سازی
reduction U ساده سازی
plain clothes U ساده پوش
simplifications U ساده سازی
fall guy U ساده لوح
fall guys U ساده لوح
credulous U ساده لوح
plain-clothes U ساده پوش
take it easy <idiom> U ساده بگیر
ingenuous U صاف و ساده
dupes U ساده لوح
In simple (plain) English. U به انگلیسی ساده
simplifies U ساده سازی
simplifies U ساده کردن
open-and-shut U ساده واضح
simplify U ساده کردن
duping U ساده لوح
deck hand U ملوان ساده
primitive U شکل ساده
simplify U ساده سازی
deck hands U ملوان ساده
simple axis of symmetry U محور ساده تقارن
gomeral U ادم ساده لوح
simple support U تکیه گاه ساده
simplex winding U سیم پیچ ساده
simple arc U لامپ قوسی ساده
simplexed circuit U مدار تلفن ساده
gomeril U ادم ساده لوح
balanced plain weave U بافت ساده یک رو یک زیر
sawney U احمق ساده لوح
simple harmonic motion U حرکت هماهنگ ساده
simple harmonic motion U حرکت نوسانی ساده
prosily U بطورکسل کننده یا ساده
proctor compaction test U ازمایش تراکم ساده
plain weave U پارچه ساده بافت
regular weave [plain] U بافت معمولی و ساده
naif U ساده و بی تکلف بی ریا
simple regression U رگرسیون ساده دو متغیره
simple periodic current U جریان دورهای ساده
simple cubic lattice U شبکه مکعبی ساده
low mass U عشای ربانی ساده
To lead an easy life . U زندگی ساده ای داشتن
oversimplification U زیاد ساده کردن
unconfined compression test U ازمایش فشار ساده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com